سلام گل بهارم
دلم به اندازه ستاره های آسمون گرفته.به اندازه تمومه نفس هایی که میکشم دلم برات تنگ شده
نداشتنت درد کمی نیست ..روز ها و شب هایی که دارن بدون تو میگذرن خیلی دلگیره
به خدا دیگه خسته شدم............دیگه توان ندارم....میترسم برم دکتر حرفاشون مثل تیری میمونه که مستقیم میخوره روی قلبم..نه دیگه نمیرم.همین جا میشینم و دعا میکنم اینقدر دستامو میبرم اینقدر خدا خدا میکنم تا تو رو بهم بده.من که میدونم اگه بخواد براش کاری نداره
چقدر نوشته هام تکراری شده ..............سرد و خسته کننده درست مثل من.........منی که یه روز غم و غصه برام معنی نداشت........الان شدم کوه غم.............
بابایی میگه با این حرفا داری نا شکری میکنی...دیروز بهم میگه انتظارتم قشنگه به نظرت حرف دلشه؟
راست میگه بعضی وقتا نا شکری میکنم......به خودم حق نمیدم.......ولی به خدا دیگه خسته ام از دروغ گفتن ها از آینده ای که نمیدونم چی به سرم قراره بیاد.......
.......آرامش میخوام..........آرامش من تویی گل بهارم............
اینبار تو برام دعا کن........ خیلی محتاجم....