درد ودل با نی نی
امروز اومدم تا با با نی نی که ندارم درد ودل کنم بگم که چه قدر دوستش دارم بگم که دیگه طاقت دوریش رو ندارم
پس میگم
سلام نی نی خوشگلم نمیدونی که چه قدر مامان دوست داره پس کی میخواهی بیایی پیش مامان دلت برای مامان نمیسوزه
ببین چه قدر تنهام ببین خستم ببین اشک چشمهام روپر کرده خوشگل مامان صبر کن حالا که تو این قدر من رو اذیت میکنی منم وقتی تو اومدی اون قدر ماچت میکنم تا اشکت دربیاد ولی نه دلم نمیاد یواشکی ماچت میکنم قربون اون دستای کوچولوت برم قربون اون پاهای نانازت برم پس کی میایی کفش خوشملت رو پات کنی نکنه تصمیم داری این آرزو رو تو دل مامانی بزاری باشه عزیزم عیبی نداره نیا ولی من تا اون موقع که زنده هستم منتظرت هستم حتی اگه بدونم انتظارم بیهوده هست کوچولوی مامان ببخشید حرفهای غمگین زدم سعی میکنم از این به بعد برات قشنگ تر بنویسم شاید از نوشته های مامانی خوشت بیاد گلم دوستت دارم عزیزم بیا مامانی منتظرته
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی